.


(قسمت 33)

 


آموزش رسمی کار آموزی از امروز شروع می شود

 


پروفسور شین
شما را درس خواهد داد

 


احترام بگذارید

 


بنشینید

 


هر آنچه شما تا الان دانستید آشغال و به درد نخور است

 


هر آنچه تا الان آموختید را فراموش کنید

 


شما باید قبول کنید که من به شما درس بدهم

 


کسانی که نمی توانند تحمل کنند همین الان اینجا را ترک کنند

 


کسانی هم که مخالف اند نیز همین الان اینجا را ترک کنند

 


شما در این دوره شش ماه پنجاه آزمایش خواهید داد

 


آزمایش ها به صورت عالی خوب متوسط ضعیف امتیاز بندی خواهد شد
یا قبول می شوید ویا شکست می خوری

 


نشان پنج خط برای عالی ونشان سه خط برای خوب خواهند بود


دو خط برای متوسط یک خط برای ضعیف و برای شکست هیچ خطی منظور نمی شود

 


شما به داروخانه سلطنتی خواهید رفت


یک مرکز آموزشی برای آدمهای معمولی


بقیه شما به شهرتان بر خواهید گشت
18
00:02:40,715 -- 00:02:43,047
و مانند بانوان پزشک محلی کار خواهید کرد
...!در هر حال

 


شما اگر سه دوره شکست بخورید از اینجا خواهید رفت


شما ممکن است خطاهای زیادی انجام دهید


به عبارت دیگر اگر اینگونه باشدبه هیچ کدامتان گواهینامه پزشکی داده نخواهد شد


و دوباره مانند خدمتکارها زندگی خواهید کرد

 


یانگوم کیه؟

 


پرسیدم یانگوم کیه؟

 


من هستم

 


شما از قبل یک شکست در پرونده دارید

 


!!!ببخشید

 


اما...چرا؟

 


!شما یک پزشک هستید؟

 


!شما یک پزشک هستید؟

 


نه


پس چرا پسر وزیر سابق پادشاه را درمان کردید؟

 


چطور جرات میکنید که یک شخص را درمان کنید


زمانیکه شما حتی یک بانوی پزشک نیستید


حتی شما از او در مورد درمان بیماری سوال می پرسید

 


من از او چیزی نپرسیدم


شما فکر می کنید می توانید یک پزشک شوید؟

 


من مطمئنم که شما شکست می خورید

 


این یک نمودار نجومی است


که این نمودار در طی سلطنت تایی جو درست شده

 


شما اگر بشناسید فاصله تا آسمان را فقط فصلها را نخواهید گفت


بر اساس همین فاصله روزها گرم وسرد و مرطوب خواهد بود

 


انسانها قسمتی از طبیعت هستند
بنابراین بیماری هم باید در طبیعت دیده شود


توسط طبیعت هم درمان شوند

 


در این قسمت اول 28 برای کک سو خواهد بود


هونگ سو, جو سو,
بانگ سو, سیم سو, می سو...


او خیلی ترسناک است


من موافقم...زمانیکه به چشمانش خیره شدم
از چشمهایش ترسیدم

 


چطور می توانیم این آموزش را دوست داشته باشیم


موقعیکه او کاری می کند که ما به آسانی شکست بخوریم


این تفاوت از جایگاه منطقه ای است


اودر آموزش پزشکی سختگیر است
شما مجبور هستید ادبیات یونان وروم باستان را بشناسید


و شما باید مستدل باشید و پیشرفت کنید


شما قبلا بررس کردید؟


البته، یک ذره


در آن زمان من باید چه کاری انجام دهم؟
من مطمئن نیستم که این کار را بتوانم انجام دهم


!مراقب

 


شما باید برای آموزش به سالن نقل مکان کنید؟


به امید دیدار

 


او باید ما را در مکان دیگری آموزش دهد


...بله


اکنوت او قصد دارد که مکان آموزش را تغییر دهد

 


عجله کنید! بریم

 


تو!هان؟

 


ادویه جات و چیزهایی که می توانند مورد استفاده پزشکی قرار گیرند چه چیزهایی هستند

 


علاوه بر ادویه جات چی؟


چرا فقط ادویه جات؟
آنجا درخت وغلات نیز هست


حیوانات, حشرات, آب...


و دانه ها صخره ها و گلها و فلزات

 


در آنجا 18 گل برای استفاده دارویی است


آنها چه چیزی هستند؟

 


...بوک یون گونگ و دونگ بونک یو

 


بقیه را به من بگویید


هان؟ماسه رودخانه در ژوئن گرم می شود و در آن گل سفید بیک اک درست میشه

 


و بقیه

 


من فقط استفاده میکنم از این دو برای تجربه


در آن وقت آنها را به من بگویید

 


من گل ِ قرمز را برای نشانه های خونریزی بکار می برم


خاکستر نیمسوز اجاق برای پاد زهر سمی بکار برده می شود


اون نه تنها برای مسمومیت است


بلکه برای بهبود بخشیدن جراحتها بوسیله فلزات وبیماریهای دیگر بکار می رود

 


!تو


!چی


بدن انسان دارو تولید می کند
آنها چی هستند؟


آنها چی هستند....آنها چی هستند

 


آنها چی هستند؟


شیر سینه و جفت

 


!حشرها چطور در پزشکی بکار برده می شوند؟تو


آنها چه چیزی هستند؟به من بگوییدشما آنها را می شناسید

 


تو!تو بگو

 


او مثل درد گردن
دیدید اون چه جوری من را صدا زد

 


آقا، شما دچار سوء تفاهم شدید

 


من او را درمان کردم برای اینکه احساس ترحم کردم برای اینکه او جوان بود


هرگز من از پدرش درخواستی نکردم

 


بنابراین شما کار نادرست انجام دادی؟
بله من کار اشتباهی کردم

 


چرا کار غلط انجام دادی؟

 


من فراموش کردم که یک شخص نمی تواند پزشکی تمرین کند


بدون یک گواهینامه پزشکی از دولت

 


شما واقعاً نباید پزشک شوید

 


شما شاخصه های اصلی این کار را ندارید

 


!یک امتحان در اولین روز؟


ما حتی یک شانس هم برای قبولی نداریم


آن بومی آنجاست


چطور می تونی ساکت باشی وقتی همه اینها را می دونی


من خیلی عصبانی بودم
من نمی توانستم دهنم را باز کنم

 


ما همه شکست خواهیم خورد.اگر اینطوری بشه مهم نیست که چه اتفاقی برامون بیفته


من نمی توانم به استبل برگردم و گاو ها واسبها رو تمییز کنم

 


هی، بیایید گروهی فرمها رو حفظ کنیم


البته!ایده خوبی

 


با همدیگه حفظ کنیم

 


این چه معنی میده؟

 


تو نمی تونی به گروه ما بیایی

 


اینجا هم نه


باشه
استاد از شما نفرت داره


بنابراین اگر شما با ما باشید ما هم به زحمت می افتیم

 


دوست داری با هم باشیم

 


من مطمئن نیستم
من نمی دونم که برای تو مفید هستم یا نه

 


با من بیاید

 


حداقل ده گام بردارید


و 5 بار استنشاق کنید

 


یک پزشک باید در کارش مواظب باشد


او سلامت خود را به بیماران درس می دهد

 


من به شما نگفتم که وقتی تنفس می کنید بدنتان حرکت نکند


شما باید با شکمتان تنفس کنید و انرژی بد را بیرون دهید

 


و اینگونه بهتر است که نفس را بلند تر بیرون دهید

 


بلندتر نفس را بیرون دهید

 


چطور شما این کار را می کنید؟

 


نفست آرم خیلی آرام

 


نفس عمیق بکشید

 


نفس عمیق بکشید و آن را آهسته و بلندتر بیرون دهید

 


برنجتان را بیش از 10 بار بجویید

 


اگر الان این کار را انجام دهید


شما بیماری در طحال و روده و معده نخواهید گرفت


من می توانم به شما اطمینان بدهم

 


اگر ترسو نباشید بیمار در این مکانها مریضی نمی گیرد

 


چه کار باید انجام دهیم که شبیه پرفوسور شین شویم


وقتی که او شیوه کنفیسیوس را درس میده ممکن احتمالی در اون راه باشه

 


من واقعاً امید ندارم

 


اما چطور اون این کار ها رو انجام میده

 


من مطمئن نیستم

 


کتاب مهارت را باز کنید
فصل بهشت را بیاورید

 


(یک نقل قول از کلاسیک)


این متنی که خواندم چه معنایی داره

 


هیچ کس معنی این را نمی دونه

 


من گفتم که مشخصه ها یی را که میشناسید را جدا کنید


اما هیچ کس نمی داند

 


آنچه که من می شنوم سکوت است و به بهشت می روم


آن آبی تنها در وجود من است


کجا می توانم آن را بیابم
آن نه رفیع نه فاصله دار است


او تمام در قلب یک مرد است

 


این درست .. در حال حاضر می توانید شما این کاررا انجام دهید


بیرون بیایید

 


من گفتم بیرون بیایید

 


در اینجا بنشینید

 


نامه تماس در یک زمان

 


..."ببخشید خدا "چون

 


چه کار دارید انجام می دهید؟


دفتر یادداشتان را بیرون بیاورید و بنویسید

 


هر چه او می گوید را بنویسید

 


خدمتکارها کلاسیک راچه خوب یاد می گیرند؟


شما تنها مجبور هستید مشخصه ها را یاد بگیرید


اگر من حاضر نبودم خودتان مطالعه کنید

 


چه کار دارید انجام می دهید؟
صدایتان به بیرون می آید

 


چونگ گوش کن

 


جو ساکت شو


شما خیلی مفید هستید

 


چیزی نیست مو

 


صدای ایوم

 


"آبی"چنگ

 


ها چیه

 


او چطور مطمئن که پاس می کنه


با این حال آموزگار اصلی شین است


او در موضع ومقام بالاتر است

 


استاد شین کاملا پایین مقام او است

 


او قصد نداره که همه ما شکست بخوریم


این یک ورق تقلبی


تو اگر ایده بزرگی داشتی زودتر به ما می گفتی


احتمالا تو می توانی که آنها را به کار ببری


چرا نه؟


توقف کنید..توقف کنید
شما 100 بار می نویسد.. شما هم 100 بار می نویسید
شما هم


باشه

 


تو می خواهی که ما باهم باشیم؟

 


حتی اگر استاد شین تو رو دوست نداشته باشه


یک امتیاز خوب برای امتحان فردا بگیرید


هم اکنون من از شما امتحان خواهم گرفت !چی؟

 


توقف کنید شین بی و یانگوم

 


ریشه گل داوودی


اون بکار برده می شه برا ی جوشهایی که بر اثر خارش ونور آفتاب به وجود آمده

 


ریشه از یک علف آسیایی


اون بکار برده می شه برای کسانی که ضعف در پا ها و بازو ها دارند

 


همه آنها را می شناسم

 


گیاه روناس


اون بکار برده میشه وقتی که شخص خون استفراغ می کند


یا خونریزی دارد و از آن به عنوان پاد زهر سمی بکار برده می شه

 


گیاه چیریستان چیس

 


اون استفاده می شه برای درمان استریلیت

 


زنجیل شامی


اون استفاده می شه برای بیما ری های قلبی


و همچنین خوب برای اسهال و مسمومیت


و از بیماریهای واگیر دار جلوگیری می کنه


اوه...اون تمام اونا رو حفظ کرده

 


شین بی تو می گی کی پاس می کنه

 


یانگوم با 5 خط عالی

 


تو خیلی خوب است

 


من قصد دارم 5 خط دریافت کنم


چطو ؟تو خوش شانسی که نا کام نشی

 


برگه ها بالا همین حالا

 


از حالا شما بین ادویه جات خوب و ادویه جات سمی تمایز می دهید

 


شما چطور می شناسید؟یک لیست از ادویه جات سمی بنویسید

 


این دوک میک, شروع می شه با یو سو
یانگ کوان, می یونگ موون, هون چو


چوک جونگ, چونگ چو, گیو چوک,
جی یانگ, یونگ دا, شین دو, شین جیو
دو دو, ذا چو, آ موون,پونگ بو,
نی هو, گنگ گن, هو جونگ, بیک هیو

 


چطور شما همه اینها را می دانید


من نمی توانم آنها را حفظ کنم


من می دانم شما صورت پروفسور شین را دیدید

 


او بهت زده شده بود

 


او اجازه می ده که این رو براش ببریم


البته بدیهی به خاطر آقای هیون ووک مجبور


ممکن برا ی مامور عالی رتبه انجام بده؟


توچیز دیگه نداری این درست

 


سو سن جریان ینگ از دست به بدن و


سو سن یانگ جریان دست به سر


در آنجا جوک سم وینگ هستند


جونک سن جریان سر به پا


و ینگ جریان شکم به قفسه سینه

 


شما اینجا چه کار می کنید؟


رفتن به اداره پلیس خوب؟

 


نه نمی تونم بیام


بعداز آن من دیدم آنچه برای آقای سو اتفاق افتاده
من در آنجا نا امیدی را تصور می کنم


من موافق هستم
اما امید در کوه ها برای تو وجود داره؟

 


این ستم است که تو به زندگی خودت روا می داری


حتی اگر اینطوری باشد!من اون را نمی خوام

 


مشاور قبلی پادشاه داره از ما در مورد کمک می پرسه


دوباره برگرد به اداره دولتی

 


بر روی آن به دقت فکر کنید
اگر دوست دارید زندگی کنید وهر کاری انجام دهید


یا اگر شما کاستی داشتید

 


دوباره به اینجا برگردید

 


معلم.. من هستم افسر مبن که پیش شما آمدم

 


من بار دیگر بر خواهم گشت تا شما من را بپذیرید

 


من می فهمم ولی من علاقه به کار در اداره دولت ندارم

 


با این حال شما علاقه مند به من هستید
من مطمئن هستم شما علاقه مند هستید


به رفاه مردم

 


بنابراین در این راه لطقاً کمک کوچکی کنید


در آنجا وزیر اوه نفوذ دارد

 


من شنیدم وقتیکه شما در باغ گیاهان دارویی بودید نتوانستید فسادشان را ببینید

 


شما فکر نمی کنید که به مردم آسیب می رسد؟

 


خواهش می کنم کمک کنید

 


غرور؟
آن را دور بیا ندازید

 


ارزش؟
آن را به دست آورید

 


شما ما را رهنمایی می کنید اگر آنجا باشید


دوباره شما اینجا هستید؟


عجله کنید ....شما باید فکر کنید ما خویشاوندتان هستیم


اگر آن خیلی زیاد,
فکر کنید ما خدمتکارتان هستیم


آقای چویی قصد ندارند که دوباره به شما کمک کنند در مورد فروش مشروب به کاخ


چرا اینجا نگهداری می کنید


موردی نیست ما داریم این کار را انجام می دهیم


آن متعلق به قلبهای من و تو
این طور نیست عسلم؟

 


این طور نیست؟درست؟

 


ما واقعاًاین را احساس می کنیم

 


در آنجا نه ..بزاراینجا؟


عسلم برو آنجا

 


آقا....آقا..ما با ینگوم کاری نداریم


او فقط به خانه ما می آمد و با ما زندگی می کرد


ما قربا نیهای واقعی هستیم لطفا ما را در آوردن مشروب به کاخ کمک کنید


و رقاصخانه
آقا


آنها را بیرون بیاندازید

 


اجازه بده اینجا را ترک کنیم


به هیچ وجه
من قصد ندارم اینجا را ترک کنم


علاوه بر آن اون خودش را بخشنده نشان می داد


البته!بزار ببینم چطور می توانیم پیروز شویم

 


!آقا

 


من با سردار در خانه هستیم


من را ببین؟


من سر خواجه ها را ملاقات کردم
او به من گفت در مورد پادشاه


که پرسیده در مودر قیمت نهایی مشروب


ودر مورد ذائقه قدیمی مشروب تان


چی؟


بله آنها در مورد این کار با شما تماس خواهند گرفت

 


غرور؟آن را مانند تف خارج کنید


ارزش؟همچنین اون

 


با من بیا

 


عسلم ما آسوده بر می گردیم

 


هر چیزی برگشت داره

 


از وقتی که ما چاله را دوباره کندیم

 


همینطور بر اونجا

 


چه کار می کنید؟


نمی توانید هر کاری که می خواهید اینجا انجام دهید؟

 


الان من اخبار را دریافت کردم


آقای چویی از شما خواسته مشروب رقاصخانه را تهیه کنید


چی؟


من یک دستمزد برای تو گذاشتم


و او موافقت کرده


!متشکرم!متشکرم

 


دوباره چه کار داری اینجا انجام میدهی؟


!درست


به سرعت برو تو چاله

 


تو مزاحم او شده ای


کاپیتان چرا امور داخلی را باید انجام بدهیم

 


آنجا ما کار زیاد نمی توانیم انجام دهیم


از زمانیکه برای شکست مهاجم ها توسعه دفاعی داده شده

 


هم اکنون شما بر روی آنها نظارت دارید

 


آقا من فکر می کنم شما باید این کار را متوقف کنید


چرا کار شما شبیه زمانی که در اداره دولتی بودید؟


!این درست


هم اکنون برای این کار دلیلی نیست


او داره این کار هارا انجام میده برای اینکه یاگوم در اونجا است

 


آقا ما از کارمان برگشتیم
و یانگوم دوباره برگرده


من هرگز خوشحال تر نبودم

 


یانگوم از اراده اش مطمئن که یک بانوی پزشک بشه


ما برای این اینجا نیستیم که کار بیهوده انجام دهیم


اگر او تا اندازه ای انجام بدهد
او از این کار مطمئن


آقا! من مطمئنم که اون مکان مورد قبول یانگوم است


شما چه طور فکر می کنید؟


..بله.البته

 


چه چیزی اینجا اتفاق افتاده؟


یانگوم در آخرین امتحان بهترین نبوده؟

 


چطور می توانست به او 5 خط بدهد؟


و ما شاهد نباشیم که او شکست می خوره

 


شما کاردانی انجام نداده اید که نمی توانید ادویه جات را تمایز دهید؟


چطور ممکن؟
او فقط او را دوست داره


این موضوع عادی


اما اگر اینطور باشه یانگوم با شکست بیشتری باید اینجا را ترک کنه


یانگوم واقعا خوب. حقیقتاً


به هر حال او شین بی است


شین بی؟او

 


او بدتر از من است
چطور او 5 خط داره و پیروز شده ولی ما شکست خوردیم


ما بایستی از او بپرسیم؟
ما مجبوریم؟

 


چی؟

 


من امتحان گیاهان دارویی را با نمره ممتاز گذراندم چرا در آزمایش دیگر شکست خوردم؟


برای اینکه به سوالات غلط جواب دادی

 


من آنها را در برگه درست نوشتم


آنچه شما به فکر می کنید به آن


!!آقا

 


آقا من واقعاًمی خواهم بانوی پزشک بشوم

 


البته؟


شما گفتید من مشخصه های اصلی یک پزشک را ندارم

 


من را درس بدهی.. هرچه درس بدهید یاد می گیرم
مهم نیست چه اتفاقی برام می افته
آن چیست؟

 


شما مسئولیت یک پزشک را ندارید


من فکر می کنم شما نگرانی اصلی دارید برای پزشک بودن

 


شما ترسی از نتایج سخت شکستهای کوچک ندارید

 


این درست نیست من از تجربه نتایج شکستها ترس دارم


زمانیکه من طب سوزنی یاد می گرفتم از اشتباه کردن می ترسیدم


من روی آموزگارم تست کردم و زندگیش را به خطر اندختم


اما شما هنوز چیزی یاد نگرفته اید

 


شما نباید یک پزشک باشید
شما نبایست خیلی حقیر باشید


آقا


الان به نظر می آید شما نمی خواهید


زندگی کنید به عنوان خدمتکار

 


همین حالا متوقف کنید
قبل از اینکه کارهای بدتری از شما سر بزنه


آقا این عقیده متعصبانه و این تعصب برای چیه؟

 


آقا!من باید چه کار انجام دهم

 


چه کار باید انجام دهم که بتوانم بانوی پزشک شوم


باید چه کار کنم که شما به من نمره پایین ندهید؟

 


لطفاًدر عوض درس دادن من را تنبیه کنید

 


الان لازم نیست

 


من تمام شستشو ها را در طول آموزش انجام می دهم


من پختن وتمیز کاری را انجام می دهم

 


نه اگر من بتوانم این نشست آموزشی را بگذرانم


در آنوقت هر چه شما بگویید من انجام می دهم


در طی این دوره و دوره بعدی ودوره دیگر


تا شما سختگیر نباشید من نمی توانم یک بانوی پزشک شوم

 


لطفاًبا سختگیریتان من را مجبور کنید بانوی پزشک شوم
خواهش می کنم

 


من خشمگین نیستم وقتی که شما اولین و دومین امتیاز شکست را گرفتید

 


به شما هم اکنون امتیاز شکست داده شد
برای اینکه واجد شرایط نیستید

 


شما نباید یک پزشک باشید

 


اولین ودومین امتیاز شکست را گرفتید

 


شما هم اکنون امتیاز شکست گرفتید برای اینکه واجد شرایط نیستید

 


شما واجد شرایط بانوی سلطنتی نیستید


شما الان باید یادگیری را متوقف کنید
وبیرون بروید وتمییز کنید


!بانوی من


من گفتم بیرون بروید الان

 


بی, بین, گوین, سویی, سوگویی
سویونگ, سوگیوانگ, سوون, سوگون


مرتبه های بانو ها سلطنتی


سنگ گوک, سن جوی, سنگ بوک, سنگ سیک
سنگ شیم, سنگ گونگ, ستگ جی یونگ, سنگ گی


بعدش


جیو بین, جیون یو, جیون سیون, جیون سیول
جیون جی, جیون اون, جیون چن, جیون سیک

 


بعدش


یونگ سا, داجی هک, جی هک, بوجی هک


جون هن, ایونگ یو, بینگ جیو
جیواوری, باگیوری, ساچان, باس یو چان

 


دست راستتان را روبروی صورت برروی دست چپتان بگذارید و زانو بزنید


دست راستتان را روبروی صورت برروی دست چپتان بگذارید و زانو بزنید

 


چند بار این کار را بکنید

 


دست راستتان را روبروی صورت برروی دست چپتان بگذارید و زانو بزنید


دست راستتان را روبروی صورت برروی دست چپتان بگذارید و زانو بزنید


خوب چند بار اینکار را بکنید

 


دست راستتان را روبروی صورت برروی دست چپتان بگذارید و زانو بزنید


دست راستتان را روبروی صورت برروی دست چپتان بگذارید و زانو بزنید

 


خوب چند بار دیگه این کار را بکنید

 


این درست همه آنهایی را که من نوشتم


آن چه مفهومی دارد؟


شما تنها 20 تا نوشتید


و شما 5 خط دریافت نمودید


و بقیه شما شکست خوردید


این درست


به من صادقانه بگویید
شما شخصاً استاد شین را می شناسید یا نه

 


یا شما به اندازهای او را می شناسید


اوه...نه

 


لباسم را کجا می بری


من آنها را برای شما خواهم شست

 


اینم همینطور
آن را مطمئن به من بدهید


این یکی،نیز
من اینجا را ترک می کنم

 


من شستشو وپختن و تمیز کاری را انجام می دهم و
شما می توانید مطالعه کنید

 


برای چی او این کار را می کنه؟


احتمالاًاز استاد شین نمره خوب گرفته

 


سوک وول, ایوم شیم, بو جی یانگ, یانگ چونگ
نو گیونگ, دایی رونگ, دشئی جی وانگ, گن سا
گیوک مو, گوک تک, چون چون, چون جی

 


سوک وول, ایوم شیل, بو گیونگ, یانگ چانک


گیوک مون, گوک تک, چون چون, چون جی


گیوک مون, گوک تک, چون چون, چون جی

 


شما مجبور هستید برای مدت زیادی نفستان را بیرون دهید

 


یک بار دیگه

 


شما مجبور نیستید پزشک شوید

 


وقت را تلف نکنید

 


هی آقای لی در جستجوی شما بود

 


...چرا؟برای چه


شما این کار را به دقت انجام می دهید


همینطور ما به آنجا رفتیم

 


آقا شما از من در خواستی دارید


بله شما آنها را خوب درس می دهید


بله


من شنیدم استاد شین 2 امتیاز منفی به دختر هوشمندی مثل شما داده

 


چطور دور از انصاف اوست

 


راجع به این موضوع خودتان را ناراحت نکنید
من می توانم همه آنها را کنسل کنم

 


واقعاً


بله راجع به آن موضوع ناراحت نباشید


همه دانشجوها خواهند رفت


فردا صبح پیش وزیر مالی


هان؟


فردا در خانه او یک ضیافت بزرگ است


شما مجبور هستید که در این مهمانی کمک کنید

 


اما ما فردا آموزش عملی را شروع خواهیم کرد


آموزش عملی؟
چطور اون مهم؟

 


پادشاه دستور داده که رقاصها در ضیافتهای مقامها ی رسمی به کار نروند
بنابراین شما مجبور هستید که در آنجا باشید

 


با این حال او سفارش داده که بانوان پزشک به کار نروند


شما می دانید منشی ها به آسانی نمی روند

 


بنابراین فردا همه می روند


و او شما را دوست خواهد داشت وقتی که شما باسواد هستید

 


حالا برو

 


او از همه می خواهد که بروند؟بله

 


او بایستی که هم اکنون مثل گذشته صحبت بکنه


چرا او با همه صحبت می کنه؟

 


چطور آموزش عملی می ده؟


چطور کار مهم انجام می ده؟


تو می توانستی آنجا باشی بدون اینکه زحمت بکشی


بله ما کلفت هستیم به هر صورت چیز جدیدی نیست


بله ولی الان ما بانوان پزشک نامیده می شویم


آن رقاصها شبیه وقتی هستند که یونسن پادشاه بود


با این حال به آنها سفارش نداده برای اینکه آنها به رقص عادت دارند

 


من حدس می زنم که من برای فردا باید صورتم را آماده کنم


مانند یک بانوی مسن


البته...من زن مسن نیستم


ممکن من را آرایش کنی؟
چطور می تونید درباره خودتان اینگونه بگیید
شما همه تان خوب هستید


من یک راه پنهان دارم که آنها را جذب کند


یک راز


البته من در آن مکان بودم


بازرس می خواست که تمام رقاصها را بیاورد


با بانوان پزشک جداگانه صحبت می کنه


من شنیدم استاد شین 2 امتیاز منفی به دختر هوشمندی مثل شما داده


چطور دور از انصاف اوست


راجع به این موضوع خودتان را ناراحت نکنید
من می توانم همه آنها را کنسل کنم


فردا در خانه وزیر مالی یک ضیافت بزرگ است


شما مجبور هستید که در این مهمانی کمک کنید

 


شما مجبور نیستید که یک بانوی پزشک شوید


وقتت را تلف نکن

 


من در قصر اول خواهم بود

 


من حالا امید دارم که به قصر برگردم

 


من می تونم یک بانوی پزشک بشوم

 


تو نباید یک پزشک بشوید

 


تو خصلتهای اساسی یک پزشک را نداری

 


راجع به این موضوع خودتان را ناراحت نکنید
من می توانم همه آنها را کنسل کنم


بله ما به هر صورت کلفت هستیم و این موضوع جدیدی نیست


بله ولی الان ما بانوان پزشک نامیده می شویم


آن رقاصها شبیه وقتی هستند که یونسن پادشاه بود


شما بیرون انداخته می شوید وقتیکه سه بار شکست بخورید

 


متاسفم همه با استاد لی رفتند

 


من سعی کردم آنها را متوقف کنم

 


با من بیایید ما از مورد پژوهشی شروع می کنیم

 


آنها را آزمایش کنید

 


صورتش قهوه ای و معده اش ورم کرده


و دستها پوست پوست هستند
که این به خاطر خاریدن جوشهای آبله مرغان است


نبضش را بگیر

 


نبضش تنداست


تو هم همان کار را انجام بده

 


نبضش تند است

 


چطور امتحان کردی

 


لطفا فشار ندهید
ضرر دارد


من متاسفم من خیلی خوب نمی توانم انجام دهم


شما نمی توانید؟


نه...من نمی توانم
بنابراین سخت است که تشخیص بدهم


تو برو و او را چک کن

 


نبض و نشانه های اون نشان از بیماری قدیمی دارد
شکمش نفخ دارد و قل قل می کند


و تو؟

 


من بیمار اینجا هستم که مدت زیادی اینجا هستم


من را ببخشید


شما احتیاج نیست که عجله کنید


چقدر وقت می خواهید که بیماری را تشخیص دهید و برای آن یک نسخه بنویسد

 


...حدوداً 10 روز

 


من به شما 10 روز مهلت می دهم

 


بعد از 10 روز شما باید بفهمید که آنها چه بیماری دارند


و بعد از آزمایش بعدی برای آنها دارو بسازید


اما یانگوم قبلاً آنها را تشخیص داده


اگر ممکن زمان زیادتری به خاطر من بدهید


آنها را درست نخواهید فهمید بعداً


یانگوم می تواند شستشو انجام دهد و بدنهاشان را بشوید


زمانیکه شین بی تشخیص بیماری می ده

 


من متاسفم....به خاطر من

 


شما مطمئن هستید که با او ارتباط نداشته ای


من نمی توانم بفهمم که
چرا او شبیه من است

 


به هر حال تو که با استاد لی نرفتی


تو چطور نرفتی؟

 


از زمانی که گفت من خوب نیستم فکر کردم من شکست خواهم خورد


...اما تو خوبی

 


آخ؟اون ضرر داره؟


من متاسفم

 


چه کسی به شما گفت بروید


اما آقا استاد لی ما را فراخوانده و ما انتخابی نداشتیم


من هرگز به چنین توضیحاتی احتیاج ندارم


از حالا در کلاس من حضور نمی یابید

 


!!آقا

 


شما گفتید کارآموزها بروند


آنها احتیاجی به آزمایش و کلاس ندارند

 


کسانی که با کلاس من در ارتباط هستند زیر قدرت من هستند


چی؟


استفاده از پزشکان به عنوان رقاص


برای آموزششان بد است


بنابراین دولت آن را متوقف کرد

 


همینطور چرا شما کار آموزان را به عنوان رقاص در مراسم خصوصی بکار بردید


چه؟
شما فردی از طبقه متوسط قصد دارید من را توبیخ کنید


زیرا ما همان موضعها را داریم


این راجع به موضعها نیست


استاد مسئول آموزش


چرا ممکن است شخصی کشته شود وقتی که شما بسیار دقیق هستید؟


با این حال من آن را اجازه دهم به خاطر پزشکهای دیگر بروند


شما کی هستید که اجازه دادید آقای لی بمیرد

 


اگر شما درست تشخیص داده بودید او نبایستی اینگونه بیهوده می مرد

 


شما باید بدانید کجا هستید


و از بالا ترهایتان سپاسگذار باشید


چطور جرات می کنید که سعی کنید دخالت کنید


چطور آموزش بانوان پزشک مهم؟

 


با دقت گوش کنید اگر شما می خواهید زندگی کنید

 


باید بدانید که درد دلهایتان در سمت چپ یا در سمت راست


چپ؟نه راست؟دقیقاًنمی دانم


چرا تو اینقدر سوال می پرسی؟


متاسفم
من در اینجا سعی می کنم یاد بگیرم چیزهایی که به دردم می خوره
لطفاًبه من کمک کنید

 


چه وقت درد می گیره

 


اینجا برای یادگیری نیست،اما

 


واقعاًهر وقت مادر همسرم را می بینم


بدنم خفه می شه

 


و معده ام باد کرده می شود

 


مادر همسرم ازمن خیلی نفرت داره

 


رضایت بخش...آرام

 


رضایت بخش...آرام

 


رضایت بخش

 


بیرون بروید

 


گفتم بیرون بروید

 


آنچه را به شما گفتم به خاطر بیاورید

 


سلام
بنابراین اینها بیمار هستند

 


کی افزایش حجم معده تان شروع شد


من دارم به یک سال قبل فکر می کنم

 


این نمک است

 


هر وقت خسته می شوم؟
من مقدار کمی از اون می خورم

 


شما چیز دیگری خوردید؟
من مطمئن نیستم

 


شما به صورت تصادفی تفاله چایی نخوردید؟

 


آنها گرانند
ولی من می خواهم که آنها را بخورم

 


چطور مربوط به خاک؟


شما چطور فهمیدید که من خاک خوردم


من رنج زیادی از شوهرم کشیدم

 


آن چیه؟

 


پروفسور شین حق داشت

 


شما چی گفتید؟

 


من خود بزرگ بین هستم
من به نشانه های بیماری نپرداختم


من فقط به دانش پزشکی اطمینان داشتم و به بیمار توجه نکردم

 


من متاسفم
ولی می توانم در آنچه شما نوشتید شریک باشیم


این کار موردی نداره
ولی ممکن است به شما خیلی کمک نکند


هم اکنون من می نویسم هر چیزی را بخواهم

 


نسخه های آن سه بیمار را به من بگو

 


بیمار اول و دوم معده هایشان افزایش حجم داشت


و پوست دستهایشان نازک بود و شکمشان می جوشید


پزشک باید آنها را از نگرانیهایشان نجات دهد

 


بیمار سوم یک بدن خفه ونبض سریع داشت


او هم بیماری معده داشت


در قسمت پایین تر


من فکر می کنم نسخه پزشکی برای آرام کردن اعصاب باید باشه

 


شما با این مطلب موافق هستید؟

 


اولی ودومی همان نشانه ها و نبض یکسان داشتند

 


اما ما فکر می کنیم بیماری های آنها متفاوت باشد

 


بیمار اول افزایش حجم داشت


پوست دستها نازک بود که این به خاطر آب آوردن شکمی بود


و گریه کردن به این موضوع ربط داشت


مادر همسرش هم باعث فشار بر روی بیمار شده بود


بنابراین من فکر می کنم پزشک از آرام بخش اعصاب استفاده کنه


اما اگر آن دو نشانه ها و نبض یکسان داشته باشند


موقعیکه شما فشار بروی معده احساس می کنید
یک انقباض کوچک نیز احساس می کنید


بیمار دوم تنها روی معده اش


افزایش حجم داشت نه بر روی بدنش


و از وقتی که او می خواهد نمک و خاک بخورد


باعث رشد انگلها در معده اش شده


او مجبور که داروی تقویتی بخوره

 


و با این حال بیمار سوم نشانه های متفاوتی داشت


و فشار نبض باعث استرس شده بود


بنابراین باید از پزشک آرا مش اعصاب بگیرد

 


اولی و دومی نشانه های بیماری یکسان دارند


اما علت بیماریشان متفاوت


و اولی و سومی نشانه هایشان متفاوت بود


اما علت و بیماریشان یکی بود

 


شما چطور فهمیدید

 


شین بی آن را کشف کرد

 


اوه نه من خیلی خوب نشناختم
من تنها از آنها سوال کردم


یانگوم علت وبیماری را کشف کرد

 


من به این خاطر می گویم شین بی کشف کرده چون

 


من تنها به دانش کم عمقم اطمینان داشتم


و من خود بزرگبین بودم


من با یک نگارش حقیر دنبال می کردم راه بهبود بیمار ها را


اما شین بی اینطور نبود

 


من هنوز نمی توانم یک تحقیق واقعی انجام دهم

 


ما ادویه جاتها را بار دیگر متمایز خواهیم کرد
ورقه ها باز

 


ما ادویه جاتها را بار دیگر متمایز خواهیم کرد
ورقه ها باز

 


شخص اخراج می شود از اینجا اگر اشتباه بنویسید

 


آن شخص می داند که منظورم به کیست

 


آنها را بنویسید

 


.